Before Sunrise

We Are The Nation of Imam Hussein (PBUH)

Before Sunrise

We Are The Nation of Imam Hussein (PBUH)

زندگینامه شیخ بهایی

Wednesday, 13 August 2014، 03:36 AM
نام های دیگر : بهاءالدین العاملی - محمد بن حسین عاملی
قرن : قرن11
آثار : اثبات الانوار الالهیه - الاثنی عشریات الخمس فی الطهاره و الصلاه و الزکوه و الصوم و الحج - الاثنی عشریه فی الحج - الاثنی عشریه فی الزکوه و الخمس - الاثنی عشریه فی الصلوه - الاثنی عشریه فی الصوم - الاثنی عشریه فی الطهاره - اسرار البلاغه - الاسطرلاب یا صحیفه - هفتاد باب - بحر الحساب - رساله الکر - تشریح الافلاک - تضاریس الارض - توشیح المقاصد

خاندان سبز

پدر بزرگوار شیخ بهایی ، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین (918 - 984 ق ) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری است که در دانش فقه ، اصول ، حدیث ، رجال ، حکمت ، کلام ، ریاضی ، تفسیر، شعر، تاریخ ، لغت و بسیاری از علوم رایج آن عصر مهارت داشت . وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی است که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین ، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان ((شیخ الاسلام )) حکومت صفویه انتخاب شد. وی سالها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.
عز الدین معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بود و در دوران سکونتش در قزوین ، مشهد و اصفهان نماز جمعه را اقامه می کرد. وی پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول 984 ق . رحلت کرد و در روستای ((مصلی )) حومه ((هجر)) از نواحی بحرین به خاک سپرده شد.
پدر بزرگ شیخ بهایی ، شیخ عبدالصمد (متوفای 935 ق ) نیز از علمای بزرگ قرن دهم هجری است . وی استاد شهید ثانی بود، شمس الدین محمد (متوفای 876 یا 886 ق .) جد شیخ بهایی نیز از علمای بزرگ قرن نهم هجری است که مجموعه گرانبهایی در فوائد رجالیه و شرح حال علما نوشت که علامه مجلسی بسیاری از مطالب آن را در آخر مجلدات بحار الانوار آورده است .(542)
نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی ، یار وفادار حضرت علی علیه السلام می رسد. جبل عامل ، زادگاه شیخ بهایی ، زادگاه مجتهدان ، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای 940 ق )، شهید اول (734-786 ق ) و شهید ثانی (911-966 ق ) است . ابوذر غفاری ، نخستین مبلغ شیعه در منطقه شام و لبنان است . وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند از آن هنگام تاکنون ، جبل عامل مهد دانشوران پارسای شیعه بوده و هست .

میلاد

در صبحگاه 17 ذیحجه 953 ق (543)در روستای ((جیع )) (زادگاه شهید ثانی ) نوزادی چشم به جهان گشود که وی را محمد نامیدند. محمد در دامان پاک خانواده ای روحانی تربیت یافت . لبنان کنونی در آن عصر مهد فرهنگ تشیع بود محمد دوران کودکی و نوجوانی را در آن سرزمین پاکان سپری کرد. خواندن و نوشتن ، قرآن ، احکام شرعی و نماز را نزد مادر، پدر، معلمان پرهیزکار جبع و بعلبک فرا گرفت و با مهر علی علیه السلام و اولادش رشد یافت .
کوچ سبز 
محمد هنوز سیزده بهار بیش شکوفایی باغهای سیب جبل عامل را ندیده بود که آهنگ سفری دراز نمود. او در دوران جوانی می بایست همسری نیکو برای خود انتخاب نماید و از این رو با دقت لازم و به پیشنهاد پدرش ، با خانواده ای اصیل که نور علم و ایمان در آن تابیده بود، وصلت کرد. تاریخ نویسان می گویند: همسر شیخ بهاءالدین زنی پارسا، دانشمند، حدیث شناس ، فقیه ، محقق و مدرس بوده است . در آن روزگار که بسیاری از زنان بلکه اغلب مردان از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند و یا تحصیل علم را برای زنان لازم نمی شمردند، همسر شیخ بهاءالدین استادی بلند پایه بود.
پدرش پس از شهادت شهید ثانی (متوفی 966 ق ) تصمیم گرفت مهر از آب و خاک برکند و عازم مهد تازه شیعه ایران شود(544)پدرش علاقه خاصی به شهید ثانی داشت . شهید ثانی نیز زادگاهش ((جبغ )) و سالیانی استاد وی بود. و در مسافرتهای مصر و استانبول ایشان را به همراه داشت .
پس از شهادت استاد که به تحریک علمای سنی و به دست کارگزاران حکومت عثمانی صورت گرفت . جبل عامل برای شیعیان و علمای شیعی ناامن می نمود و از آن سو حکومت نوپای صفوی با به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کشور، بستر مهاجرت علمای شیعه از سراسر دنیا به ایران را فراهم نمود. بسیاری از دانشمندان بزرگ شیعی که از آزار ابر قدرت بزرگ آن عصر (امپراطوری عثمانی ) به تنگ آمده بودند به ایران آمدند و حوزه های علمیه ایران را رونقی تازه بخشیدند. محقق کرکی (متوفی 940 ق )(545)شیخ لطف الله میسی (متوفی 1032 یا 1035 ق ) و شیخ علی منشار عاملی از اندیشه وران جبل عامل هستند که به ایران هجرت کردند.
شاه طهماسب در سال 962 ق . قزوین را پایتخت ایران قرار داد و قزوین در ایام حکومت وی دوران اوج طلایی خود را می گذراند. در همین زمان علمای شیعه از سراسر جهان به قزوین آمدند و بدین سان حوزه علمیه قزوین تاسیس شد. چنین به نظر می رسد که بنیانگذار حوزه علمیه قزوین ، محقق ثانی است . بعلاوه که وی بنیانگذار حوزه علمیه اصفهان نامیده اند. حوزه علمیه اصفهان نیز پس از انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت از سوی شاه عباس در سال 1006 ق . رونق تازه ای یافت .
شیخ بهایی علوم اسلامی را در حوزه های علمیه قزوین و اصفهان فرا گرفت . او سالیان دراز به کشورهای اسلامی از محضر بسیاری از علما کسب فیض ‍ نمود.

اساتید

وی نزد استادان فرزانه ای به فراگیری منطق ، فلسفه ، ریاضیات ، طب ، نجوم و... پرداخت .
استادان او عبارتند از:
1- عزالدین حسین جبل عاملی ، پدر بزرگوار شیخ .
2- ملا عبد الله بن شهاب الدین مدرس یزدی .
شیخ بهایی نزد این استاد وارسته به یادگیری منطق ، فلسفه و کلام پرداخت . ملا عبدالله مدرس یزدی از علمای بزرگ عصر خویش بود. سید علیخان کبیر در کتاب ((سلافه العصر)) درباره اش می نویسد: عبدالله پسر حسین یزدی ، استاد شیخ بهاءالدین ، علامه روزگار خویش است . کسی در دانش و تقوا و فضیلت به او نرسد. وی کتابهایی مفید مثل ((شرح قواعد)) درباره علم فقه و ((شرح عجاله )) و ((شرح تهذیب )) در علم منطق و... تالیف کرده است .
3- ملا علی مذهب : شیخ بهایی دروس حساب ، هندسه ، جبر و مقابله و هیئت را نزد وی فرا گرفت .
4- مولانا افضل قاضی : شیخ بهایی نزد وی به فراگیری ریاضیات پرداخت .
5- حکیم الدین (اعتمادالدین ) محمود: شیخ بهایی کتاب ((قانون )) نوشته بوعلی سینا را که درباره طب است از او فرا گرفت .
6- محمد باقر یزدی .
7- احمد کجایی(546)

شاگردان

شیخ بهایی سالهای دراز به تدریس اشتغال داشت . اندیشه وران بسیاری در دامان درس او تربیت یافتند که نام برخی از آنان به قرار زیر است :
1. ملاصدرا شیرازی
2. ملا محسن فیض کاشانی
3. فیاض لاهیجی
4. نظام الدین بن حسین ساوجی
5. سید حسین (547)بن حیدر کرکی
6. سید ماجد بحرایی
7. فاضل جواد بغدادی
8. ملا خلیل غازی قزوینی
9. میرزا رفیع الدین طباطبایی نائینی
10. شیخ زین الدین عاملی ، نوه شهید ثانی(548)
11. شرف الدین(549)محمد رویدشتی
12. شیخ محمد علی عاملی تبنینی
13. مظفر الدین علی ، کتاب درباره زندگی شیخ بهایی نوشته است .
14. محمد تقی مجلسی ، پدر علامه محمد باقر مجلسی
15. شیخ محمود بن حسام الدین جزائری
16. محقق سبزواری
17. ملا عزالدین فرهانی مشهور به علینقی کمره ای ، شاعر معروف
18. عنایه الله علی کوهپایه ای معروف به قهپایی ، نویسنده ((مجمع الرجال ))
19. هاشم بن احمد بن عصام الدین اتکانی
20. شیخ نجیب الدین علی بن محمد بن مکی عاملی جیبلی جبعی
21. محمد صالح بن احمد مازندرانی
22. حسنعلی بن عبدالله شوشتری
23. شیخ زین الدین علی بن سلیمان بن درویش بن حاتم قدمی بحرانی
24. سلطان العلما سید حسین حسینی مرعشی ، نویسنده حاشیه بر روضه و حاشیه بر معالم(550)

فرصتهای ناب

عالمان شیعه همواره در طول تاریخ با پادشاهان ستمگر در نبرد بودند اما گاه مجبور می شدند برای حفظ اسلام و نجات مسلمانان با دربار شاه همکاری کنند. تلاش آنها برای اصلاح فرهنگ ، اقتصاد، سیاست ، مدیریت و نظام حکومتها بود. آنها هیچ امیدی به پادشاه نداشتند بلکه فقط از او برای اصلاح کشور و رشد تشیع کمک می گرفتند.
شیخ بهایی نیز از زمره اندیشمندانی است که برای حفظ و گسترش فرهنگ تشیع به دربار شاهان رفت . وی بشدت از آنان متنفر بود. در یکی از سروده هایش آمده است :
نان و حلوا چیست ، دانی ای پسر
قرب شاهان است ، زین قرب الحذر
می برد هوش از سر و از دل قرار
الفرار از قرب شاهان ، الفرار
فرخ آن که رخش همت را نتاخت
کام از این حلوا و نان ، شیرین نساخت
حیف باشد از تو ای صاحب سلوک
کاین همه نازی به تعظیم ملوک
قرب شاهان آفت جان تو شد
پایبند راه ایمان تو شد
جرعه ای از نهر قرآن نوش کن
آیه لاترکنوا(551) را گوش کن
حکومت صفویه مذهب شیعه را مذهب رسمی کشور اعلام کرد. فقیهان بلند آوازه شیعه برای استفاده از این موقعیت طلایی ، به دربار صفویه راه یافتند تا بتوانند شاهان صفوی را برای گسترش تشیع به خدمت بگیرند. فرصتهای ناب پیش آمده در دوره صفویه ، اندیشه وران تیزبین شیعی را بر آن داشت که با تمام تنفری که از پادشاهان خونریز صفوی داشتند برای ترویج فرهنگ اسلام راستین به دربار راه یابند و خدمتهای فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی شایانی بنمایند. تشویق پادشاهان صفوی به باز سازی و احداث مساجد، مدارس علمیه ، زیارتگاه ها، کاروانسراها و... از فعالیت های علمای شیعی است . با تلاش جانفرسای این اندیشه وران ، صفویه بستر مناسبی برای جریان یافتن رود پر تلاطم فرهنگ عاشورا گردید و حوزه های علمیه شیعه با تلاش آنها جان گرفت و ایران میزبان فقیهان بزرگ جهان شد. کوشش بی امان فقیهان شیعه دستاوردهای بسیار گرانبهایی در برداشت . همکاری مجتهدان شیعه با پادشاهان صفوی فقط و فقط برای ترویج دین بود.
امام خمینی (ره ) در این باره می فرماید:
((یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده اند از یک مقاماتی و متصل شده اند به سلاطین با اینکه می دیدند که مردم مخالف اند (با سلاطین )، لیکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی ، ترویج مذهب حق ، اینها متصل شده اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کرده اند، خواهی نخواهی برای ترویج مذهب تشیع .
اینها آخوند درباری نبودند این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند... اینها اغراض سیاسی داشتند. اغراض دینی داشتند. نباید تا یک کسی به گوشش خورد که مثلا علامه مجلسی - رضوان الله علیه - محقق ثانی - رضوان الله علیه - شیخ بهایی - رضوان الله علیه - با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها، همراهیشان می کردند، خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه ...
آنها گذشت کردند، گذشت . یک مجاهده نفسانی کرده اند برای اینکه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج کنند.)) (552)
شیخ بهایی با اینکه در دربار بود، زاهدانه می زیست . خانه اش پناهگاه فقیران و نیازمندان بود. او از قدرتی که در دربار داشت برای گشایش کار مردم استفاده می کرد. سیاست او هدایت کارگزاران حکومت صفوی بود. و در این راه تا اندازه ای نیز موفق گشت .

سفرهای پربار

شیخ بهایی مدتها شیخ الاسلام هرات و در آن دیار پاسخگوی احکام شرعی مردم بود. وی پس از مدتی از این سمت کناره گرفت و به سفرهای علمی و تحقیقی پرداخت .
شیخ بهایی 30 سال در سفر بود. به مصر، سوریه ، حجاز، عراق ، فلسطین ، افغانستان و... رفت و با علما و مردم آن مناطق به گفتگو پرداخت . او مبلغ نستوه تشیع بود و رنج سفر را به جان خرید و برای زنده نگه داشتن فرهنگ شیعی زحمت فراوان متحمل شد. مشکلات سفر در آن دوران فراوان بود. خطر حمله دزدها، گرگها، گم کردن راه ، تشنگی در بیابان ماندن و ده ها خطر دیگر در برابر اراده پولادین او ناچیز می نمود. او دل به حجره مدرسه ، دربار، مقام شیخ الاسلامی ، ریاست علمای شیعه و مرجعیت مردم نیست و برای مبارزه با شبیخون دشمنان اسلام به فرهنگ تشیع در کنج حجره سنگر نگرفت . بلکه میان توده مردم شتافت . با دردها آشنا شد و آنگاه به مداوای جامعه مریض اسلام پرداخت . او لحظه ای از تحصیل ، تدریس ، تبلیغ ، عبادت و تالیف غافل نبود و برخی از کتابهایش را در سفرها نوشت . قم ، کرمانشاه ، گنجه ، تبریز، هرات و مشهد شهرهایی هستند که میزبان قلم او بودند.
این عالم وارسته در سفرها با علمای اهل سنت به گفتگو می نشست و فقیهان بلندپایه اهل سنت را گرامی می داشت ، نزدشان زانوی ادب به زمین می زد و از دانش آنها بهره می جست . در قدس با ((ابن ابی اللطیف مقدسی ))، در دمشق با ((حافظ حسین کربلایی )) و ((حسن بورینی )) و در حلب با ((شیخ عمر عرضی )) دیدار کرد. (553)
شیخ بهایی پس از سال 1006 ق . شیخ الاسلام اصفهان بود. اصفهان در سال 1006 ق . از سوی شاه عباس کبیر پایتخت ایران شد. با انتخاب اصفهان به پایتختی ، مهاجرت علمای شیعه از سراسر جهان اسلام به این شهر رونق گرفت . مدت زمانی بعد شیخ از مقام ((شیخ الاسلام ))ی استعفا داد و از سال 1012 ق . تا سال 1019 ق . به سفر رفت . سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان ((شیخ الاسلام )) ریاست علمای شیعه را بر عهده گرفت .

آثار

شیخ بهایی در علوم مختلف فقه ، اصول ، تفسیر، حدیث ، رجال ، درایه ، ادبیات ، ریاضیات ، جبر، هندسه ، اسطرلاب ، هیئت ، جفر و... آثار فراوانی به زبانهای فارسی و عربی نوشت .
آثارش عبارتند از:
1- اثبات الانوار الالهیه
2- الاثنی عشریات الخمس فی الطهاره و الصلاه و الزکوه و الصوم و الحج
3- الاثنی عشریه فی الحج
4- الاثنی عشریه فی الزکوه و الخمس
5- الاثنی عشریه فی الصلوه
6- الاثنی عشریه فی الصوم
7- الاثنی عشریه فی الطهاره
8- اسرار البلاغه : در حاشیه کتاب ((مخلاه )) در مصر چاپ شد.
9- الاسطرلاب یا صحیفه - عربی ، هیئت
10- اسطرلاب یا ((تحفه حاتمیه )) یا ((هفتاد باب )) - فارسی ، هیئت
11- بحر الحساب - ریاضیات
12- التحفه فی تحدید الکر وزنا و مساحتا یا ((رساله الکر)) - با ((مشرق الشمسین )) چاپ شد.
13- تشریح الافلاک - در علم هیئت است که در هند و ایران چاپ شد.
14- تضاریس الارض - با ((شرح چغمینی )) چاپ شد.
15- توشیح المقاصد یا ((توضیح المقاصد)): درباره وقایع ایام سال و وفیات علماست که در مصر و ایران چاپ شد.
16- التهذیب یا ((تهذیب البیان )) - درباره علم نحو
17- جامع عباسی : درباره علم فقه که در ایران چاپ شد.
18- جواب ثلث مسائل عجیبه
19- جواب المسائل الشیخ صالح الجزایری
20- جواب المسائل المدنیات
21- جهه القبله
22- حاشیه اثنی عشریه صاحب معالم
23- حاشیه تشریح الافلاک
24- حاشیه تفسیر بیضاوی
25- حاشیه تکمله خفری
26- حاشیه بر ((خلاصه الاقول )) نوشته علامه
27- حاشیه بر ((خلاصه الحساب ))
28- حاشیه بر کتاب ذکری از شهید اول
29- حاشیه رجال نجاشی
30- حاشیه بر ((زبده الاصول ))
31- حاشیه بر ((شرح عضدی بر مختصر الاصول ))
32- حاشیه فهرست شیخ منتجب الدین
33- حاشیه بر ((القواعد الکلیه الاصولیه و الفرعیه )) نوشته شهید اول .
34- حاشیه تفسیر کشاف زمخشری
35- حاشیه مختلف علامه
36- حاشیه مطول - ادبیات عرب
37- حاشیه معالم العلماء
38- حاشیه من لایحضرء الفقیه - حدیث
39- الحبل المتین فی احکام الدین - در حدیث است که در ایران چاپ شده است .
40- حدائق الصالحین فی شرح صحیفه سید الساجدین علیه السلام : از این کتاب فقط بخش کوچکی به نام الحدیقه الهلالیه که شرح دعای رویت هلال است ، موجود است که همراه شرح صحیفه سید نعمت الله جزایری ، در تهران چاپ شد.
41- الحریریه : در حاشیه شرح رسائل آخوند خراسانی ، در تهران چاپ شد.
42- حواشی شرح التذکره
43- خلاصه الحساب : درباره حساب ، جبر و هندسه که تا چند دهه پیش ، جزو کتب درسی بود و در حوزه های علمیه و مکتبهای مدارس جدید تدریس می شد.
44- درایه الحدیث یا ((الوجیزه فی الدرایه )) - با ((خلاصه الاقوال )) علامه چاپ شد.
45- رساله احکام سجود التلاوه
46- رساله فی استحباب السوره فی الرد علی بعض معاصریه
47- رساله فی ان انوار سائر الکواکب مستفاده من الشمس - درباره اینکه نور سایر سیارات از خورشید گرفته شده است .
48- رساله فی حل اشکالی عطارد و القمر
49- رساله فی ذبایح اهل الکتاب
50- رساله فی الزکوه عجیبه
51- رساله فی الصوم عجیبه
52- رساله فی قصر الصلوه فی الاماکن الاربعه یا ((فی القصر و التخییر فی السفر))
53- رساله فی معرفه القبله
54- رساله فی المواریث
55- رساله فی نسبه اعظم الجبال الی قطر الارض
56- رساله القبله
57- زبده الاصول یا ((الزبده فی اصول الفقه ))
58- سوانح الحجاز یا ((سوانح سفر الحجاز)) یا ((نان و حلوا))
59- شرح اثنی عشریه صاحب معالم
60- شرح الاربعین یا ((اربعون حدیثا)) یا ((اربعین بهایی ))
61- شرح دعای صباح صحیفه سجادیه
62- شرح ((شرح چغمینی )) قاضی زاده رومی
63- شرح ((القرائض النصریه )) خواجه نصیر الدین طوسی
64- الصراط المستقیم
65- صمدیه یا ((القوائد الصمدیه )) - درباره علم نحو که برای برادرش ‍ عبدالصمد نوشته است و هنوز در حوزه های علمیه تدریس می شود.
66- العروه الوثقی - در تفسیر سوره حمد که همراه کتاب ((مشرق الشمسین )) چاپ شد.
67- عین الحیات - تفسیر
68- کشکول - بارها چاپ شده است .
69- المخلاه - مانند کشکول دارای مطالب متنوع است .
70- مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین - فقه ، تفسیر و حدیث
71- مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله - دعا
72- مخلص الهیئه
73- وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان (عج ) - شعر
74- شرح تفسیر بیضاوی
75- حل حروف القرآن
76- شرح من لایحضره الفقیه - حدیث
77- ترجمه رساله امامیه به فارسی ، رساله امامیه نامه امام رضا علیه السلام به مامون است .
78- حاشیه بر ((شرح تهذیب الاصول )) نوشته عمیدی .
79- مختصر اصول ، فارسی ، چاپ سال 1267 ق .
80- جبر و مقابله
81- رساله در حساب - فارسی
82- فالنامه
83- رساله در کرویت زمین
84- رساله ((جوهر فرد)): شیخ بهایی با استناد به ریاضی و هندسه با اقامه 9 دلیل ، جزء لایتجزی (554) را ابطال کرده است . (555)
بر بال  خیال
شیخ بهایی از شاعران نامدار صفویه است . و شعرهای او بویژه شعرهایی که به سبک عراقی سروده ، بسیار زیباست . وی در اشعارش به بهایی تخلص ‍ می کرد. از وی اشعار بسیاری به زبانهای فارسی و عربی به یادگار مانده است . از اشعار عربی اوست :
عشاق جمالک احترقوا
فی بحر صفاتک قد غرقوا
فی باب نوالک قد و قفوا
و بغیر جمالک ما عرفوا
نیران الفرقه تحرقهم
امواج الادمع تعرفهم
- شیفتگان جمالت سوختند و در دریای صفات تو غرق شدند
- در آسمان بخشایشت بست نشستند و جز جمال تو نشناختند
شعله های جدایی آنان را می سوزاند و امواج اشک آنان را غرق می سازد
و نیز از اشعار اوست :
ایها القوم الذی فی المدرسه
کلما حصلتموه وسوسه
ذکرکم ان کان فی غیر الحبیب
مالکم فی النشاه الاخره نصیب
- ای دانش پژوهانی که در مدرسه هستید تمام آموخته هایتان وسوسه است .
- صحبتهای شما اگر درباره غیر از دوست (خدا) باشد، بهره ای در جهان آخرت نخواهید برد.
حیف باشد از تو ای صاحب هنر
کاندرین ویرانه ریزی بال و پر
تا به کی ای هدهد شهر سبا
در غریبی مانده باشی بسته پا
جهد کن این بند از پا باز کن
بر فراز لامکان پرواز کن
تا به کی در چاه طبعی سرنگون
یوسفی ، یوسف بیا از چه برون
تا عزیز مصر ربانی شوی
وارهی از جسم و روحانی شوی
لقمه نانی که باشد شبهه ناک
گر به خاک کعبه ابراهیم پاک
گر به دست خود فشاند تخم آن
ور به گاو چرخ کردی شخم آن
ور مه نو در حصادش داس کرد
ور به سنگ کعبه اش دستاس کرد
ور به آب زمزمش کردی عجین
مریم آیین پیکری از حور عین
ور بخواندی بر خمیرش بی عدد
فاتحه با قل هو الله احد
ور بود از شاخ طوبی آتشش
ور شدی روح الامین هیزم کشش
ور تو برخوانی هزاران بسمله
بر سر آن لقمه پر ولوله
عاقبت خاصیتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاصر شود
در ره طاعت تو را بی جان کند
خانه دین تو را ویران کند
شیخ بهایی به اشعار حافظ و مولوی علاقه وافری داشت . دیوان اشعار حافظ و مولوی الهام گرفته از آیات و روایات است و مضامین عرفانی بلندی را در بر دارد. شیخ بهایی درباره مولوی چنین سروده است :
من نمی گویم آن عالی جناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی
هست قرآنی ، به لفظ پهلوی

حب وطن 

پیامبر گرامی اسلام فرموده است : حب الوطن من الایمان (556): علاقه به وطن جزء ایمان است . شیخ بهایی تفسیری نو از این حدیث ارائه می کند که بسیار در خور تامل است . تقریبا همه افرادی که این حدیث را معنا کرده اند وطن را وطن جغرافیایی و زادگاه دانسته اند، برخی از روشنفکران نیز این حدیث را به چیزی در تایید ناسیونالیسم ، وطن پرستی و ملی گرایی تفسیر کرده اند. اما شیخ بهایی در تفسیری تازه از این حدیث چنین می سراید:
این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن شهری است کو را نام نیست
زانکه از دنیاست این اوطان تمام
مدح دنیا کی کند خیر الانام
ای خوش آن کو یابد از توفیق بهر
کآورد رو سوی آن بی نام شهر
تو در این اوطان غریبی ای پسر
خو به غربت کرده ای ، خاکت به سر
آنقدر در شهر تن ، مانده ای اسیر
کان وطن یکباره رفتت از ضمیر
رو بتاب از جسم و جان را شاد کن
موطن اصلی خود را یاد کن
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست
در میان جز یک نفس در کار نیست
تا به چندان شاهباز پر فتوح
باز مانی دور از اقلیم روح

وصال 

مکاشفه تکان دهنده شیخ بهایی

نوشته اند: زمانی شیخ بهایی به همراه گروهی از شاگردانش برای خواندن فاتحه به قبرستان رفت . بر سر قبرها می نشست و فاتحه ای نثار گذشتگان می کرد. تا اینکه به قبر بابارکن الدین (557) رسید. آوایی شنید که سخت او را تکان داد. از شاگردان پرسید: شنیدید چه گفت : گفتند: نه .
شیخ بهایی پس از آن ، حال دیگری داشت . همواره در حال دعا و گریه و زاری بود. گر چه او هیچ گاه از عبادت غافل نبود ولی اکنون بیش از پیش ، به مناجات و دعا اهمیت می داد. مدتی بعد شاگردانش از او پرسیدند آن روز چه شنیدی ؟ او گفت : به من گفتند آماده مرگ باشم .
شش ماه گذشت . دوازدهم شوال 1030 ق (یا 1031 ق ) فرا رسید. مرگ به پیشواز شیخ بهایی آمد. او نیز سبکبال به سوی معبود پر کشید بیش از پنجاه هزار نفر مردم اصفهان در تشییع جنازه او شرکت داشتند. اصفهان پایتخت صفویه غرق در ماتم بود. ملامحمد تقی مجلسی بر وی نماز گزارد و سپس ‍ پیکرش را به مشهد مقدس برد و بنابر وصیتش او را در خانه اش که نزدیک حرم امام رضا علیه السلام قرار داشت . به خاک سپردند. اکنون آرامگاه شیخ بهایی در یکی از رواقهای حرم مطهر امام رضا علیه السلام قرار دارد. (558)

شیخ بهایی به دوستش گفت : روز گذشته در این قبرستان کنار خانه شما امر عجیبى را دیدم که جماعتى میتى را در گوشه اى از این گورستان دفن کردند، پس از چند ساعت که گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسیار خوش و معطرى به مشام من خورد که با عطرهاى دنیا قابل قیاس نبود.

خیلی چیزها برای ما عجیب است و شاید باور آن هم خیلی مشکل باشد. اما برای کسانی که چشم تیز بین دارند و یا عنایتی به آنها شده، این مسائل مثل روز روشن است.

 

 از آنجایی که طبق طبیعتمان تا چیزی را نبینیم باور نمی کنیم، لذا امور ماورای ماده و مسائلی که مرتبط با عالم غیب است غالبا جزو آن دسته مطالبی است که باورش برای عموم مردم مشکل است.

 

عذابهای اخروی، ملائکه و شیطان و حتی بهشت و جهنم و عذاب قبر  هم از این قاعده مستثنا نیست. حکایات بسیاری از علما و عرفای ما نقل شده که برخی از این صحنه ها را دیده اند و یا حتی در بیدار درد آنها را حس کرده اند.

 

 ولی متاسفانه غفلت و بی توجهی ما کار را خراب می کند و گمان می کنیم که هر چه نمی بینیم وجود ندارد.

 

در حالی که در روی این کره خاکی و ماده هم خیلی چیزها هست که ما ندیده ایم و یا حتی دست بشر به آن نرسیده است.

 به این حکایت جالب دقت کنید:

 

روزى شیخ بهائى به دیدار شخصى که از اهل معرفت و بصیرت بود و در کنار یک قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود.شیخ بهائى به دوستش مى فرماید:

 

روز گذشته در این قبرستان کنار خانه شما امر عجیبى را دیدم که جماعتى میتى را در گوشه اى از این گورستان دفن کردند، پس از چند ساعت که گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسیار خوش و معطرى به مشام من خورد که با عطرهاى دنیا قابل قیاس نبود بسیار تعجب کردم که این بوى عطر از کجاست ؟

 

به اطراف نگاه کردم ، یکباره جوان زیبا رویى را دیدم که به سمت آن قبر مى رفت کم کم از دیده گانم محو شد. طولى نکشید که بوى متعفن و بدى به مشام من رسید که از هر بوى گندى در دنیا بدتر بود،

 

باز متعجب شدم به اطراف نگاه کردم ، سگى را دیدم که بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپدید شد. همینطور بحالت تعجب ایستاده بودم که ناگهان همان جوان زیبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسیار مجروح و زشت شده بود.

 

به خودم جراءت دادم که بسوى او بروم و سؤ ال کنم ، به کنارش رفتم و گفتم حقیقت امر را براى من روشن کن .

گفت : من عمل صالح این میتى بودم که الان شما شاهد دفن او بودید و من در کنارش باید مى بودم که ناگهان ، سگى وارد قبرش شد که همان اعمال زشت و ناشایست او بود و چون گناهان او بیشتر از اعمال صالح او بود لذا آن سگ به من حمله کرد و مرا از قبر، بیرون انداخت ، و الان همان سگ با او هم نشین است .

 

 شیخ بهائى مى فرماید: این نوع از مکاشفات صحیح است چون بعقیده ما اعمال انسان در عالم قبر و برزخ تجسم پیدا مى کند و به صورتهاى متناسب با اعمال تبدیل مى شود، که اگر اعمال صالح باشد، به صورتهاى زیبا جلوه مى کند و ظاهر مى شود و اگر اعمال ناپسند، در انسان جمع شده باشد، به شکل صورتهاى زشت ظاهر مى شود (1) .


منابع:

1- عالم برزخ ص 133

برگرفته از پایگاه یا مجیر

موافقین ۰ مخالفین ۰ 14/08/13

comment  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی